به بيان ديگر، به دليل تبيين نشدن جايگاه و مفهوم قرضالحسنه و ضعيف عمل كردن مؤسسههاي مالي و بانكها در اين زمينه، پيشينه ذهني بيشتر مردم از مسئله قرضالحسنه، چنان است كه هيچگونه علاقهاي (مادي يا معنوي) براي سپردهگذاري در اين زمينه ندارند. مهمترين دليل آن نيز اشتباه عملكردن كارگزاران قرضالحسنه در كشور است. شرطهايي كه امروزه بسياري از صندوقهاي قرضالحسنه و حتي افراد ميان يكديگر براي قرض دادن دارند، با روح موجود در سنّت قرآني و فرهنگ نبوي تفاوت دارد. در همين زمينه بايد پرسيد چرا در پيامهاي بازرگاني، بدون كوچكترين نظارتي، هر مؤسسه اعتباري ـ مالي يا نهادهاي تعاوني، كار خود را زير لواي قرضالحسنه تبليغ ميكنند؟
از نظر اسلام، هيچ اشكالي براي فعاليتهاي خيرخواهانه اقتصادي افراد و نهادها وجود ندارد، ولي مرزبندي حريم چنين فعاليتهايي بايد كاملاً مشخص باشد. براي مثال، جايگاه يك مؤسسه مالي و اعتباري كه بيشترين هدف آن، جذب سرمايه و سود بيشتر است (هرچند با رعايت برخي شرطها اسلامي باشد)، بايد براي همگان شناسانده، شود.
همچنين جايگاه يك تعاوني كه به نيت خير و كمك به افراد، تأسيس ميشود و گردانندگان آن هم قصد سودآوري ندارند، نبايد با جايگاه سنّت قرض حسن در قرآن و دين در هم آميزد. پس رسانه ملي بايد بكوشد تا تفاوت واقعي قرض حسن با كمكهاي مشروط، بهرهدار، دو طرفه1 و مانند آن را براي مردم روشن سازد.
1. شركتهاى تعاونى و مؤسسههاى مالى ـ اعتبارى با مشاركت خود مردم و سرمايهگذارى اوليه، به آنها خدماترسانى مىكند و قرض مىدهد